کد مطلب:224086 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124
ورود به مرو پایتخت مأمون
در سابق اهمیت شهر مرو را گفتیم مرو مركز خلافت و سلطنت مأمون - الرشید و از شهرهای مهم ایران بود از هر جهت اهمیت تاریخی داشت و پایتخت خراسان بود جمعیت مرو در آن عصر سیصد هزار نفر و همه مردم آن مهیای استقبال مقدم مقدس ولیعهد امپراطوری اسلام بودند - شهر به صورت زیبائی
[ صفحه 502]
تزئین شده 33 هزار نفر سادات علوی و طالبیین منتظر قدوم مبارك امام هشتم بودند چون حضرت امام رضا علیه السلام به شهر تاریخی و مقر فرماندهی یكی از ممالك محروسه ی اسلامی وارد شدند گروهی بی شمار به استقبال آمده و جمعی انبوه هم از مدینه تا مرو همراه بودند كه به آن قافله پیوسته و گرد وجود مبارك امام هشتم طواف می كردند - با تشریفات خاص سلطنتی كه در بنی عباس بود و بین سلطنت و دربار بنی امیه و خلافت خلفای راشدین جمع كرده و سبكی خاص برای خود باسلیقه ایرانیان تعیین و تشكیل داده بودند - قوای دولتی و نظامی در اطراف صفوف منظم استقبال كردند - جمعیت انبوه شهر به پیروی شخص خلیفه از فرزند پیغمبر و نبیره ی سیدالشهداء علیه السلام داماد ایرانیان موجبات پذیرائی شایانی را فراهم كرده بودند - درودها و تحیت ها و سلام ها و صلوات ها بود كه نثار می شد - شهر آئین بسته - گلها و ریاحین مخصوص شهر زیبای مرو آن روز طراوت و خضارت مقر خلافت اسلامی به سبكی فریبنده و جالت توجه تزئین شده بود گلها و شكوفه ها و نقل و شیرینی و شربت به افتخار میهمان عزیز نثار می شد - تبریكات و تحیاتی صادقانه بهم می گفتند مصافحه و معانقه و روبوسی ها می كردند ورود امام هشتم باعث خیر و بركت و وسعت و نعمت بر آن مردم بود تبریكات بی حد و حصر برای مأمون نوشتند به سادات علوی تبریك می گفتند كه چه مبارك روزی است كه یكی از پاره های دل پیغمبر به مسند ولایتعهدی بنشیند با تشریفات تمام با لباس تمام رسمی مأمون و رجال دربار او با انبوه بی شمار مردم مهماندوست مرو از پیشوای بزرگ علوی استقبال كردند و خیر مقدم گفتند - آنگاه بمنزلی كه برای آن حضرت جنب منزل خود مأمون در باغ وسیعی پر از گل و ریاحین دارای استخرها و آب جاری و انهار و اشجار فراوان بود نزول اجلال فرمود آن شب را استراحت كردند.
صبح فردا مجلس بزرگی آراستند مأمون دستور داد مسندی برای خودش و مسندی برای امام رضا علیه السلام گذاشتند و بارعام داد علویین و علمای بزرگ مرو همه حضور یافتند و از بركات انفاس قدسیه امام علیه السلام و احادیث مرویه سخن گفتند آنگاه مأمون رشته سخن را به دست گرفت: گفت غرض از تقاضای تشریف فرمائی شما این است كه می دانم خلافت حقه حق شماست و خواستم این مقام را از خود سلب و به محل خود باز گردانم امام قبول نفرمود مأمون گفت اقلا ولایتعهدی را قبول فرمائید.
[ صفحه 503]
[ صفحه 502]
تزئین شده 33 هزار نفر سادات علوی و طالبیین منتظر قدوم مبارك امام هشتم بودند چون حضرت امام رضا علیه السلام به شهر تاریخی و مقر فرماندهی یكی از ممالك محروسه ی اسلامی وارد شدند گروهی بی شمار به استقبال آمده و جمعی انبوه هم از مدینه تا مرو همراه بودند كه به آن قافله پیوسته و گرد وجود مبارك امام هشتم طواف می كردند - با تشریفات خاص سلطنتی كه در بنی عباس بود و بین سلطنت و دربار بنی امیه و خلافت خلفای راشدین جمع كرده و سبكی خاص برای خود باسلیقه ایرانیان تعیین و تشكیل داده بودند - قوای دولتی و نظامی در اطراف صفوف منظم استقبال كردند - جمعیت انبوه شهر به پیروی شخص خلیفه از فرزند پیغمبر و نبیره ی سیدالشهداء علیه السلام داماد ایرانیان موجبات پذیرائی شایانی را فراهم كرده بودند - درودها و تحیت ها و سلام ها و صلوات ها بود كه نثار می شد - شهر آئین بسته - گلها و ریاحین مخصوص شهر زیبای مرو آن روز طراوت و خضارت مقر خلافت اسلامی به سبكی فریبنده و جالت توجه تزئین شده بود گلها و شكوفه ها و نقل و شیرینی و شربت به افتخار میهمان عزیز نثار می شد - تبریكات و تحیاتی صادقانه بهم می گفتند مصافحه و معانقه و روبوسی ها می كردند ورود امام هشتم باعث خیر و بركت و وسعت و نعمت بر آن مردم بود تبریكات بی حد و حصر برای مأمون نوشتند به سادات علوی تبریك می گفتند كه چه مبارك روزی است كه یكی از پاره های دل پیغمبر به مسند ولایتعهدی بنشیند با تشریفات تمام با لباس تمام رسمی مأمون و رجال دربار او با انبوه بی شمار مردم مهماندوست مرو از پیشوای بزرگ علوی استقبال كردند و خیر مقدم گفتند - آنگاه بمنزلی كه برای آن حضرت جنب منزل خود مأمون در باغ وسیعی پر از گل و ریاحین دارای استخرها و آب جاری و انهار و اشجار فراوان بود نزول اجلال فرمود آن شب را استراحت كردند.
صبح فردا مجلس بزرگی آراستند مأمون دستور داد مسندی برای خودش و مسندی برای امام رضا علیه السلام گذاشتند و بارعام داد علویین و علمای بزرگ مرو همه حضور یافتند و از بركات انفاس قدسیه امام علیه السلام و احادیث مرویه سخن گفتند آنگاه مأمون رشته سخن را به دست گرفت: گفت غرض از تقاضای تشریف فرمائی شما این است كه می دانم خلافت حقه حق شماست و خواستم این مقام را از خود سلب و به محل خود باز گردانم امام قبول نفرمود مأمون گفت اقلا ولایتعهدی را قبول فرمائید.
[ صفحه 503]